چگونه از گاوآهن تا اینستاگرام اندیشه‌های ما را شکل می‌دهند؟ / چپ اقتصاد، راست تاریخ؛ رمز موفقیت انسان در همکاری مشترک

System.Windows.Forms.Label, Text:

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سبحان کیانی در سرویس دین و اندیشه ایبنا نوشت: کتاب «اقتصاد چگونه جهان را توضیح می‌دهد» از سوی نشر دکسا در تاریخ ۲ آذرماه ساعت ۱۸ در باغ کتاب تهران رونمایی شد. این کتاب نوشته اندرو لی، با ترجمه وحید موسوی‌داور و با مقدمه‌ای از فرهاد نیلی منتشر شده است. در این نشست فرهاد نیلی اقتصاددان، حامد وحدتی‌نسب باستان‌شناس، آذرخش مکری روان‌پزشک و محمدعلی نیازی پژوهشگر فلسفه به ایراد سخنرانی و ذکر نکاتی درباره کتاب، نویسنده و ترجمه خوب آن پرداختند. این نشست با استقبال گسترده علاقه‌مندان مواجه شده بود که به علت پاره‌ای از مشکلات امکان حضور تمام ثبت‌نام کنندگان مقدور نبوده است.

تغییر اقتصاد از میانه‌روی به اکونومی

در آغاز محمدعلی نیازی ضمن خیرمقدم به حضار و سخنرانان به ذکر نکاتی درباره کتاب پرداخت و گفت: امشب در این گردهمایی از سه منظر به این کتاب خواهیم پرداخت، کتابی که رفتار انسان، پیام‌هایش، تصمیم‌هایش و معنای انتخاب‌هایش را از زاویه‌های اقتصاد، انسان دیرینه‌شناسی و روانشناسی مورد کاوش قرار داده است. برخلاف آنچه در تصور ما هست اقتصاد صرفاً آن علمی نیست که به اعداد، ارقام و اعشار بپردازد، یک مفهوم فلسفی گسترده‌ای است.

درباره واژه اقتصاد در زبان فارسی جستجویی کردم که بدانیم واژه اقتصاد چه معنایی در ابتدا داشته است. در ادبیات کهن فارسی اقتصاد به معنای میانه‌روی از واژه عربی قصد اقتباس شده است. مثلاً وقتی گفته می‌شود: به کار خویش گرفتی مرا نظر در من کن که بی‌اقتصاد نتوان کرد ملک را سامان. در این اینجا اقتصاد به همان میانه‌روی است که در پیش‌تر گفتم. همچنان که جلو می‌رویم شاهد تحول این واژه در دوران قاجار و پیش از مشروطیت در برخی از نوشته‌های میرزا ملکم خان ناظم‌الدوله که در رساله‌ای در دفتر تنظیمات و نیز در روزنامه قانون خود او که اقتصاد را اساس پیشرفت کشور بیان می‌کند هستیم.

همچنین طالبوف روشنفکر دوران ناصری می‌گوید: اقتصاد آدمی از معرفت، صنعت و تقسیم عمل حاصل می‌شود و هر قومی که در این سه کوتاهی کند فقیر و محتاج می‌ماند. طالبوف از اولین کسانی است که اقتصاد را به معنای امروزی و نزدیک به اکونومی به کار می‌برد.

چگونه از گاوآهن تا اینستاگرام اندیشه‌های ما را شکل می‌دهند؟ / چپ اقتصاد، راست تاریخ؛ رمز موفقیت انسان در همکاری مشترک
فرهاد نیلی

 چپ اقتصاد، راست تاریخ

سخنران بعدی فرهاد نیلی به ذکر نکات خود پرداخت و گفت: رویکرد تاریخ به اقتصاد و رویکرد اقتصاد به تاریخ جدید است که دو نشانه برای آن می‌آورم: نخست ۱۹۹۳ داگلاس نورث برای اولین‌بار جایزه نوبل اقتصاد را برد برای کارهایی که در تاریخ انجام داده و آنقدر این دادن جایزه جدید بود به کسی به اقتصاد از لنز تاریخ نگاه کرده است که جوئل موکیر که امسال برنده جایزه نوبل اقتصاد شد می‌گوید وقتی شنیدم داگلاس نورث جایزه نوبل را گرفته است چشمانم از اشک پر شد که بالاخره یک جایزه صلح نوبل به ما دادند.

برندگان اخیر جایزه نوبل اقتصاد از ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۵ رویکردی تاریخی به اقتصاد داشتند. جوئل موکیر در دانشگاه نورث وسترن در دو دپارتمان تاریخ و اقتصاد تدریس می‌کند و به قول خودش که می‌گوید من چپ اقتصاد و راست تاریخ هستم.

او در ادامه گفت: بنابراین آنچه موضوع امروز است صحبت جدیدی است که از دانش اقتصاد استفاده کنیم تاریخ را توضیح دهیم یا از آورده‌های تاریخ استفاده کنیم و به شرح اقتصاد بپردازیم. به زعم من موضوع این کتاب توضیح تغییرات ممکن در زندگی بشر است. تاریخ به نظر من بزرگترین معلم ماست که به ما دو درس را می‌دهد، درس اول اینکه کجاها تغییر ممکن است و عزم تغییر برداریم، دوم کجاها تغییر ناممکن در ظرف فناوری و نهادهای موجود ناممکن است و سعی در فراهم کردن اسباب تغییر کنیم.

این کتاب پر از تغییراتی است که در طول سیصد هزار سال تاریخ بشر به شکل اندک و در ده هزار سال اخیر به شکل متواتر رقم زده شده است. اما آن ویژگی که من را پاگیر این کتاب کرد گذر از پرسش چه به کلمه چرا است که چرا این تغییرات اتفاق افتاده است. ذهن جستجوگر ما هر کجا که به یک تغییر رسید که شکل تغییرناپذیری زندگی بشر را تغییر داده است باید سوال کند که چرا.

نمونه‌های آن فراوان است. مثلاً چرا فئودالیسم ده قرن دوام آورد؟ تفاوت فئودالیسم غربی با روسی، چینی و ژاپنی در چه بود؟ چه شد که انقلاب صنعتی در قرن هیجدهم در انگلستان رخ‌داد؟ چرا قبل آن یا در جایی غیر از آن اتفاق نیفتاد؟ تاریخ مواد اولیه کافی در اختیار ما می‌گذارد که متخصصین علوم اجتماعی از این مواد اولیه چراها دربیاورند. تاریخ نشان می‌دهد کجا ما کنار بیاییم برای تغییراتی که ناممکن است و کجا عزم را جزم کنیم برای تغییراتی که ممکن است.

چگونه از گاوآهن تا اینستاگرام اندیشه‌های ما را شکل می‌دهند؟ / چپ اقتصاد، راست تاریخ؛ رمز موفقیت انسان در همکاری مشترک
حامد وحدتی‌نسب

 رمز ماندگاری در همکاری مشترک

در ادامه حامد وحدتی‌نسب به نکات خود از منظر انسان دیرینه‌شناسی پراخت و گفت: وقتی نیلی از من دعوت کرد برای شرکت در این جلسه بسیار تعجب کردم چون من بسیار در اقتصاد ضعیف هستم تا اینکه کتاب را دریافت کردم و متوجه شدم چرا این افتخار نصیب من شده است. من عادتی دارم که در کتاب اشکال پیدا می‌کنم اما این کتاب شاهکار بود و فقط یک مورد آن هم با سخت‌گیری توانستم پیدا کنم که از گاوآهن استفاده شده است برای ده هزار سال پیش که آن موقع هنوز آهن کشف نشده بود.

به جز این هیچ چیز دیگری نتوانستم پیدا کنم و ترجمه بسیار خوشخوان و روان است. در صفحه هیجدهم کتاب گفته شده است که اقتصاد با رفتار مردم به عنوان افراد و نحوه همکاری ما با هم در خانواده‌ها و شرکت‌ها سر و کار دارد. اگر بخواهیم برویم سیصد تا چهارصد هزار سال پیش و بعد سریع به حال برگردیم، مهمترین کلید نحوه همکاری ما با یکدیگر است.

این مهمترین تغییری بود که در دگرگشت یا تکامل انسان رخ‌داد و منجر به این شد که الان ما اینجا باشیم و نئاندرتال‌ها، انسان راست‌قامت و انسان فلورسی یا هر نوع انسان دیگر که در جای خود موفق هم بوده است مانند انسان راست‌قامت که دو میلیون سال بدون کمترین امکاناتی بر روی زمین زندگی کرده است دیگر نباشد و امروز ۹ میلیارد انسان هوشمند هوشمند روی کره زمین قرار گرفته است.

هیچکدام از انسان‌هایی که پیش از ما زندگی می‌کردند حتی به این عدد نزدیک هم نشده بودند. مثلاً در یک محاسبه خاص نشان می‌دهد چهل هزار نئاندرتال در قاره اروپا زندگی می‌کردند که این در اوج شکوفایی نئاندرتال‌ها می‌باشد. چه اتفاقی افتاد که ما تا این اندازه موفق شدیم؟

او ادامه داد: رمز در همکاری مشترک است. چه چیزی این همکاری مشترک را فراهم کرد؟ یک مغز بسیار پیچیده که نه تنها به لحاظ اندازه از قبلی‌ها بزرگتر بود بلکه بسیار پیچیده‌تر بود و پیچیده هم فکر می‌کرد.

به چیزهایی می‌توانست فکر کند که اصلاً ندیده است و ما به آن می‌گوییم انتظار. برای انسان فراهم شد که به این فکر کند من از کجا آمده‌ام؟ اینجا کجاست؟ قرار است کجا بروم؟ حتی انسان می‌توانست داستان‌های تخیلی‌ای تولید بکند که همه به آن باور داشته باشند، این یعنی هم باید توانایی تولید داستان انتزاعی را داشته باشید و هم توان فهم آن را. بسیاری از این داستان‌ها را یعنی انسان هوشمند هوشمند برای ما تولید کرده است مانند: اقتصاد، پول و خیلی چیزهای دیگر که همه داستانی مشترک است.

شما به هیچ حیوانی نمی‌توانید وعده یک چیزی را در فردا یا پس فردا بدهید. حال چون ما توان درک این مسئله را داریم روی چیزهایی سرمایه‌گذاری می‌کنیم که در حال حاضر دست به نقد نیستند و فعلاً وجود ندارند ولی قرار است وجود داشته باشند، یا داستان‌هایی که برای برقراری پیوند می‌ساختند. داستانی که در این کتاب روایت می‌شود اینست که این کار مشترک چگونه میان انسان شکل می‌گیرد و چه جهشی رخ داده است.

۹۹ درصد تاریخ بشر یعنی از زمانی که ما به راحتی می‌توانیم یکی از اجداد خود انسان راست‌قامت از دو میلیون سال پیش را انسان بنامیم هیچ کار اقتصادی پیچیده‌ای انجام نداده است. از ده هزار سال پیش اما اجداد ما وارد فازی به نام تولید غذا می‌شوند. تولید غذا که افزایش پیدا کرد جمعیت زیاد شد. در کتاب جایی گفته است که وقتی تولید غذا زیاد شد انسان بسیار خوشحال شد که نقد من به نویسنده کتاب است که آیا واقعاً انسان خوشحال‌تر شد؟

چگونه از گاوآهن تا اینستاگرام اندیشه‌های ما را شکل می‌دهند؟ / چپ اقتصاد، راست تاریخ؛ رمز موفقیت انسان در همکاری مشترک
آذرخش مکری

 ابزار سازنده اندیشه‌های ما

سخنران آخر آذرخش مکری به ابعاد روانی اقتصاد و انسان گذشته و نکاتی در باب کتاب اشاره کرد و گفت: کتابی بسیار ارزشمند و خواندنی است و چیزی که این کتاب را جذاب کرده است سبک‌روان و منطقی که نویسنده در آن دنبال می‌کند. ادعاهای اغراق‌آمیز نکرده و سعی داشته است جانب احتیاط را بگیرد و آن را به صورت ممکن مطرح کرده است. هر چقدر عمیق‌تر که بشویم می‌بینیم که چه تاثیر شگرفی مسئله اقتصاد، روابط اقتصادی، ثروت و تولید بر روان ما دارد. گمان می‌کنم اندرو لی نخستین کسی نیست که این موضوع را مطرح می‌کند چون قبل از او بسیار عمیق‌تر هم مطرح شده است اما او بسیار قشنگ قضیه را جمع کرده است.

افکار ما توسط روشنفکران و اندیشمند ایجا می‌شود و به دیگران سرایت پیدا کرده و در جامعه رشد می‌کند. جنبش‌ها به واسطه ایده‌ها و افکار نو شکل می‌گیرند، قهرمانانی داریم که کتاب می‌نویسند، روشنگری می‌کنند و من در مقام نفی آن نیستم، اما چیزی که این کتاب اضافه می‌کند اینست که همه این مسائل به همین راحتی هم نیست. ما این تصور را داریم که عده‌ای پیدا می‌شوند از برابری زن و مرد دفاع می‌کنند اما این یک جنبه جالبی دارد که ما از آنها بی‌خبر هستیم.

چند مثال آورده است که یکی از آنها درباره خیش یا گاوآهن است. او می‌گوید: درگذشته برای کشاورزی چوبی درون زمین فرو می‌کردند و دانه را می‌کشتند اما با آمدن خیش مردم آن را هول می‌دهند و زمین کشت بیشتر و تولید چند برابر می‌شود. حال یک نکته، برای هول دادن خیش نیاز به بالای تنه قوی است و این بالا تنه قوی تحت تاثیر تستسترون در مردان وجود دارد که همین مسئله باعث ایجاد مزیت مردان نسبت به زنان شد. نویسنده در کتاب از تمدنی نام می‌برد که به علت آنکه استفاده از خیش کمتر بوده است برابری میان مرد و زن هم بیشتر بود.

او همچنین گفت: ابزاری که استفاده می‌شود بدون آنکه متوجه باشیم به طرز عجیبی بر روح و روان ما اثر می‌گذارد. مثال دیگری از کشف آیینه می‌زند که با در دسترس قرار گرفتن آیینه مفهوم خودشیفتگی دگرگون شد. کتابی وجود دارد که به پیش از این مسائل و کشف تیر و کمان اشاره می‌کند که وسیله به دلیل آنکه بحث زور را تا حدودی کمتر کرد حقوق زن و مردم را هم برابرتر کرد و آن جمله شاهکاری که در این کتاب می‌گوید خداوند زن و مرد را آفرید و ساموئل کلت آنها را برابر کرد.

بدون آنکه نقدی به فیلسوفان و متفکران داشته باشیم می‌توان گفت بخش زیادی از ساحت اندیشه ما را ابزاری که در اطراف ما هستند شکل داده‌اند. زمانی انسان می‌گفت آن چیزی که دیگری دارد من ندارم اما با تولید کالای ارزان و وفور این مسئله حل شد که انسان فهمید آن چیزی که دیگری دارد من هم می‌توانم داشته باشم و در این دوره بود روانشناسی قرن بیستم زاییده می‌شود.

 ۲۱۶۲۱۶

کد مطلب 2147378

منبع لینک:
چگونه از گاوآهن تا اینستاگرام اندیشه‌های ما را شکل می‌دهند؟ / چپ اقتصاد، راست تاریخ؛ رمز موفقیت انسان در همکاری مشترک

بیشتر بخوانیم دانلود فیلم و سریال ایرانی و خارجی در رسانه مدرن فیلم
بیشتر بخوانیمسریع ترین روش یادگیری و آموزش زبان انگلیسی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید